سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به ما فرمان داد که در سه چیز بر ما چیره نگردند : به معروف فرمان دهیم و از منکر باز داریم و سنّتها را به مردم بیاموزیم . [ابوذر]
مسافر نور
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خدا فقط میداند....

زنی با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی مغموم وارد خواربار فروشی محله شد.

و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد.

به نرمی گفت که شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه اش بی غذا مانده اند.

مغازه دار با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند

زن نیازمند در حالی که اصرار میکرد گفت :

"آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پولتان را می آورم."

مغازه دار گفت : نسیه نمی دهد. مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفتگوی آن دو را میشنید.

به مغازه دار گفت :" ببین خانم چه می خواهد خرید این خانم با من."

خواربار فروش با اکراه گفت : لازم نیست خودم میدهم. فهرست خریدت کو؟

زن گفت : اینجاست.مغازه دار از روی تمسخر گفت : فهرست را بگذا ر روی ترازو

به اندازه وزنش هر چه خواستی ببر.زن لحظه ای مکث کرد و با خجالت از کیفش تکه کاغذی در آورد.

وچیزی رویش نوشت و آن راروی کفه ی ترازو گذاشت.

همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پایین رفت.

خواربار فروش باورش نشدو با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ترازو کرد.

کفه ترازو برابر نشد آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.

در این وقت خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت تا ببیند که روی آن چه نوشته شده است.

روی کاغذ ، فهرست خرید نبود دعای زن بود که نوشته بود :

"ای خدای عزیزم تو از نیاز من با خبری خودت آن را برآورده کن."

مغازه دار با بهت جنس ها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد.

زن خداحافظی کرد و رفت.

فقط خداست که می داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مجتبی علینژادی ( سه شنبه 87/3/28 :: ساعت 10:42 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سایبانی از جنس اشک
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 18
>> مجموع بازدیدها: 156943
» درباره من

مسافر نور
مجتبی علینژادی
الهی و ربی من لی غیرک

» آرشیو مطالب
بهار 1387
پاییز 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
تا خدا هست عاشق تنها نیست
یاس پهلو شکسته....مادر عشق...فاطمه(س)
دلها با یاد خدا آرام میگیرد....
شاهنامه عاشورا
این الطالب بدم المقتول بکربلا
امام حسن(ع)----سیب خوشبو
چهل نور

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب