سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از گریختن نعمتها بترسید که هر گریخته‏اى باز نخواهد گردید . [نهج البلاغه]
مسافر نور
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نسیم رحمت

دیر کرده بود . هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی آمد . نگرانش شدند و رفتند به دنبالش ، توی کوچه باریکی پیدایش کردند . دیدند روی زمین نشسته ، بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند . گفتند : از شما بعید است ، نماز دیر شده ! رو به بچه کرد و گفت : شترت را با چند گردو عوض می کنی ؟ و بچه چیزی گفت : فرمود : بروید و گردو بیاورید و مرا بخرید ! کودک می خندید ؛ پیامبر هم ...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مجتبی علینژادی ( چهارشنبه 85/8/24 :: ساعت 1:58 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سایبانی از جنس اشک
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 12
>> بازدید دیروز: 6
>> مجموع بازدیدها: 156097
» درباره من

مسافر نور
مجتبی علینژادی
الهی و ربی من لی غیرک

» آرشیو مطالب
بهار 1387
پاییز 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
تا خدا هست عاشق تنها نیست
یاس پهلو شکسته....مادر عشق...فاطمه(س)
دلها با یاد خدا آرام میگیرد....
شاهنامه عاشورا
این الطالب بدم المقتول بکربلا
امام حسن(ع)----سیب خوشبو
چهل نور

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب